داستانک – فکر و انرژی ﻣﺮﺩﯼ ﺷﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ. ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ.…
بیشتر بخوانید »داستانک
داستانک قضاوت پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او…
بیشتر بخوانید »داستانک – هر آنچه از من بر می آمد! گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و…
بیشتر بخوانید »داستانک – آرایشگری که خدا را باور نداشت! مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار…
بیشتر بخوانید »داستانک اعتماد به خدا ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥعلیه السلام ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻪ…
بیشتر بخوانید »ابوذر و پاسخ به ۴ سوال مردی نزد ابوذر آمد و چهار سؤال کرد و جواب آن را خواست، او…
بیشتر بخوانید »یک اندرز مردی با اصرار بسیار از رسول اکرم یک جمله به عنوان اندرز خواست. رسول اکرم به او فرمود:…
بیشتر بخوانید »حشرات کوچک تعدادی حشره کوچولو در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند.آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند…
بیشتر بخوانید »خلاصه تمام کتب آسمانی در هشت جمله روزی امام صادق «علیه السلام» از شاگردانش پرسید: در مکتب من چه آموخته…
بیشتر بخوانید »حضرت مسیح و شبان حضرت مسیح «علیه السلام» شبانی را گفت: عمر خود را به شبانی صرف کردی اگر در…
بیشتر بخوانید »